کتابدار کوچولو
وای که چقدر دل انگیزه کتاب خوندن در یه همچین محیطی به دور از زندگی مدرن و وسایل پر استرس امروزه دختر نازنینم ٢٣ بهمن ساعت ١٠صبح نوبت دکتر گوارش داشتی . دیدم بدنیست برای اینکه دوباره کاری نشه بیارمت سرکارم خودت هم خیلی دوست داشتی بیای اونجا . خلاصه تشریف آوردی کتابخونه مامان زری. اینم یه خواب شیرین بعد از چند ساعتی کتابخونه گردی ...
نویسنده :
مامان زری
11:21